جنبش ۹۶ ایران: اعتراضات خیابانی مردم برای آلترناتیویی دیگر

جنبش ۹۶ ایران:اعتراضات خیابانی مردم برای آلترناتیویی دیگر

الف-ح

اعتراضات گسترده خیابانی ایران توجه بسیاری از محافل جهانی را بخود جلب کرده است.  اخباری که از ایران  می رسد برای بسیاری  از مردمی که رنج دیده و از جانب رژیم جمهوری اسلامی ایران، آیت اله خمینی و سپس رهروان او مورد فشار و تعرض  قرار گرفته  ویا مورد شکنجه و آزار بوده و اعضای خانواده خود را از دست داده اند، دلگرم کننده است. البته این خبرها برای آنهائی که از برکت جمهوری اسلامی به  قدرت و ثروت رسیده اند سخت ناگوار و بیم آور است.

در حالیکه مردم رنج دیده در دوردست ترین شهرکها هم صدای اعتراض خود را بلند کرده اند،همه آنهائی که از سفره این رژیم سهمی کلان داشته اند به تئوری توطئه پناه برده اند. خامنه ای، روحانی، خاتمی، و دیگر سران کوچک و بزرگ در دستگاه سیاسی و نظامی رژیم جمهوری اسلامی، از أصول گرا و اصلاح طلب،  با سراسیمگی  و وحشت  کشف کرده اند که توطئه های خارجی مردم را به شورش کشانده و بسوی شیشه های بانک و مؤسسات حکومتی هدایت کرده است.  تز توطئه بیان ساده ای از زوال عقلی حکمرانانی است که راه را برای سرکوب وکشتار همه جانبه  باز می کنند. آنها نمی توانند منطق سرخوردگی و عصیان افراد محرومی را درک کنند که جائی در این نظام نداشته و ندارند و لی از همان ابتدا آگاهانه  چشم خود را نسبت به منطق حزب الله  و ثار الله و رسول الله و دیگران که با فرمان ها سازمان یافته اطلاعاتی و حکومتی، به شکستن شیشه و تاراج موسسات بسنده نکرده بلکه به سربه نیست کردن دگراندیشان کشتار و شکنجه  و آزار آنها پرداخته اند بسته اند. نمی توان شکستن شیشه و یا تخریب املاک راستود و تشویق کرد ولی بفرض اینکه  املاکی به ارزش هزاران دلار نابود شده است  ولی تا کنون نیروهای همین رزیم بیش از ۲۰ تن را کشته اند. آیا ارزش خون این انسانهای بی سلاح و آسیب پذیر  ارزش چند شیشه را هم ندارد؟ مردمی که این گونه زیر عرابه رژیم خورد می شوند می دانند که میلیاردها دلار از ثروت آنها به جیب آقاها و آقا زاده ها و نورچشمیان نزدیک ودورشان ریخته شده و یا صرف بقای رژیم اسد در سوریه و حزب الله لبنان و دیگران شده است می دانند که  در مقایسه با آن ارزش یک شیشه قطره ای در اقیانوس نیست اما شکستن اش برای افراد درمند ارزشی سمبلیک دارد و از نظر روانی هم شاید مرهمی بر دردهایشان باشد.

هنوز از تبلیغات بیحساب سرکردگان رژیم از ثبات و امنیت نمونه در ایران  و یا از قهرمان سازی های قاسمی که بیرحمی رژیم را در سوریه آزمایش کرده بود زمانی نگذشته بود که خواب شیرین رهبران به کابوس تبدیل شد. آنها که در گوش مردم می خواندند  و آقای ظریف هنوز می خواند که وجود هر انتخاباتی به معنی “آزادی انتخابات” است،  برای مردم در کوچه وخیابان چیزی بیش از صحنه گردانی شوران نگهبان و ولایت فقیه و دستگاه اطلاعاتی بود و نه چیزی دیگر. هرکسی می داند ثبات نه با سرکوب و فشار بدست آید و نه با تبلیغات انحصاری دستگاه های دولتی و نه سرکوب خونین معترضان سوریائی  و نه براه اندازی انتخابات نمایشی. و مردم زحمتکش و بخش اساسی قشرهای متوسط در ایران این نا امنی را هر روز و هر ساعت در خانه خود حس می کرده اند. اگراکنون  کسی می خواهد به مقام واقعی نمایندگی برسد میدان باز است و لازم است بمردم به پیوند، خواست های آنها را منعکس کند و تئوری های توطئه  را خشونت های رژیم را در هرشکل اش محکوم کند.

تردیدی نیست که  برای مردم وجود تخم مرغ و نان و شغل بسیار حیاتی است و همیشه خواهد بود  ولی برای این مردم آرامش و آسایش بدور از دخالتها و سرکوبها و فشار های سیاسی و امنیتی هم ضروری است. برای این مردم مشارکت همه جانبه و آزاد در امور سیاسی بدون وجود مجلس خبرگان و شورای مصلحت نظام و شورای نگهبان و ولایت فقیه هم ضروری است.  مردم لازم نیست مدرک دکترا داشته باشند تا در مورد “جیب های گشاد”و  پرنشدنی حکمرانان، فساد بیکران مالی و سیاسی، بیعدالتی و بی قانونی، تبعیض و نقض ابتدائی ترین حقوق انسانی نظر بدهند.

زنان  می دانند که در تمام دوران حاکمیت این  رژیم از داشتن حقوق برابر با مردان محروم بوده  و بطور مداوم مورد آزار و توهین گشت های ویژه بوده اند. اقلیت ها دینی وقومی هم دیده اند  که حقوق انسانی برابر و شهروندی  آنها حتی بصورت قانونی و رسمی مورد انکار بوده و سرکوب و کشتار آنها تحت عنوان همان تز معروف توطئه چقدر گسترده بوده است. کارگران دیده اند که چگونه از حق تشکیلات مستقل و مبارزه عادلانه  برای زندگی شرافتمندانه خود محروم بوده اند و چگونه با مشقت دستگیری و زندان روبرو بوده اند . دانشجویان و قشر های متوسط و روشنفکران جامعه هم دیداند  که آنها نه تنها از   آزادی تشکیلاتی، امنیت فکری،  آزادی عقیده و تولید روشنفکری محروم بوده بلکه بصورت فردی و گروهی دچار تعرض مداوم و دستگیری و شکنجه  نیروهای امنیتی و ایدئولوژیکی قرار گرفته اند. همه زندانیان چه بخاطر عقاید سیاسی و چه غیر سیاسی هم دیده اند که عدالت و قانون در جمهوری اسلامی تا چه انداز بی معنا بوده است. آنها از یک پروسه عادلانه دادرسی محروم از حق وکالت مورد دلخواه و دسترسی به اطلاعات محروم بوده اند. وکلای شجاع نیز دستگیر، زندانی و مورد آزار قرار گرفته  و جامعه وکلا بطور مداوم در زیر سایه ترس وحشت بسربرده است . روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان شجاع هم همین طور.

این مبارزه با چنین ابعادی هم مبارزه ای اقتصادی است،  هم سیاسی، هم اجتماعی و فرهنگی. این مبارزه در واقع مبارزه بر علیه “نظام” و یا یک ساختار سیاسی-اجتماعی است که زندگی و بقای حکمرانان و صاحبان امتیاز رژیم به آن  گره خورده است و در زیر پرده ضخیم تبلیغات دروغین و ریاکارانه و وجود روابط ارباب-نوکری مبتی بر رانت خواری  به آنها قدرت بخشیده است. این فرصتی است که مردم، البته با دور اندیشی و آگاهی از عواقب بسیاری ازاقدامات خود دست  به ایجاد یک نظام دموکراتیک بزنند.  در جهان دیده ایم که مردم توانسته اند بدون تلفات زیاد و کاربرد خشونت بسیار انقلاب کنند و یک رژیم را جایگزین کنند. هر چند منبع اساسی و کنترل کننده تمامی منابع خشونت خود دولت است ولی مردم می توانند قدرتمندان حاکم را از تونائی اشان در بکارگیری این منابع و بویژه ابزارهای سرکوب مستقیم محروم و یا محدود کنند و از دامنه هرج و مرج و نا امنی مهار نشدنی بکاهند.

منشور جهانی حقوق بشر کماکان یک راهنمای پایه ای برای ایجاد یک سیستم دموکراتیک است. ساختن یک جامعه دموکراتیک پروسه ای طولانی و زمان بر است ولی داشتن یک دستگاه سیاسی دموکراتیک قدم جدی و اولیه برای این کار است. از نظر حقوقی این بدین معناست  که قانون اساسی جمهوری اسلامی از اعتبار ساقط می شود و در قانون اساسی جدید جدائی دین از دولت بوضوح مطرح می شود و بخاطر جلوگیری از دامن زدن به حس انتقام جوئی حکم اعدام مطلقاٌ لغو می شود. در یک سیستم دموکراتیک  آزادی عقیده و دین، و آزادی بیان و مطبوعات تضمین  می شود. تبعیض های ساختاری و قانونی بر أساس جنس، زبان، دین و قوم بر داشته می شود،  و حقوق مردم برای تشکیل هرگونه احزاب و انجمن ها و اتحادیه ها بدون هیچ قید و شرطی برسمیت شناخته می شود. اما دامنه این حقوق زمانی معنی واقعی ترپیدا می کند وثبات سیاسی و اجتماعی را محکمتر می کند که انسانها در مقابل ناامنی های اقتصادی وبیکاری،   در مانی و مسکن نیز بیمه شوند.

اینها بدین معنا است که وحدت وثبات معنادار تنها در زیر چتر عدالت و احقاق حقوق همه جانبه دموکراتیک که در آن افراد تفاوت خود را با دیگران می دانند و آن را بدون ترس ابراز می کنند امکان دارد. اینها بدین معناست که در مقابل جمهوری اسلامی باید آلترناتیو جدیدی ساخته شود که ارزش هایش از هر جهت انسانی تر، ملموس تر ، والاتر  و عاری از خشونت باشد.

 

ا-ح  ۱۳ دی ۱۳۹۶

Share