تشنج بین رژیم جمهوری اسلامی و اسرائیل به کجا رفته است؟

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)


حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که بمرگ ۷ مقام نظامی سپاه انجامید ایران را بسوی انتقام گیری مستقیم کشاند. هرچند ایران بارها اصل بین المللی مصونیت اماکن دیپلماتیک را نقض کرده بود بطوریکه اول انقلاب. در سال ۱۹۷۹ با حمله به سفارت آمریکا، تحت عنوان “تسخیر لانه جاسوسی“،

و گروگان گیری ۶۶ تن از دیپلمات های  سفارت بمدت ۴۴۴ روز  و بعدا هم حمله و اشغال  سفارت انگلیس و باغ قلهک و شکستن و تخریب اموال آن   در سال ۱۳۹۰ و یا حمله و تصرف سفارت عربستان سعودی در سال ۱۳۹۴   همه در کارنامه رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
حمله ایران به اسرائیل که با عملیات مستقیم و در بعد وسیع  صورت گرفت از یک جهت یک پیروزی  تبلیغاتی  برای رژیم جمهوری اسلامی بهمراه آورد.چون لااقل پس.از جنگهای ۱۹۷۳ اولین حمله مستقیم و تهاجمی یک دولت خارجی به اسرائیل بود. حمله ای که از نظر روانی هم دولت ناتنیاهو  و هم بخش وسیع مردم  اسرائیل را که به این باور رسیده بودند  که هیچ دولتی توان و جرات حمله به اسرائیل را ندارد شوک آور بود. و دولت   اسرائیل آن را سر آغاز  نوعی جسارت  بحساب آورد. ولی  در همان حال این حمله یک شکست برای جمهوری اسلامی بود چون تقریبا تمام بهپادها و موشکهای آن رهگیری و در هوا نابود شدند. یعنی توان دفاعی اسرائیل و متحدانش عملا تلاش ضربه زدن ایران را خنثی کردند و بطور ضمنی به رژیم ایران این پیام را دادند که آنها توان تهاجمی بسیار قدرتمندتری در حمله به ایران دارند.  برای جمهوری اسلامی ایران یک  شکست بود چون توانائی  تهاجمی ایران را بطور جدی   بزیر سؤال برد.

اسرائیل ناتنیاهو شاید به قصد این حمله را انجام داده بود  تا مسئله بسیاربحرانی غزه و موقعیت بشدت لرزان و بشدت زیر انتقاد خود را بحاشیه براند و تقریبا همینطور شد. اسرائل چه چنین واکنشی از جانب ایران را پیش بینی کرده بود و چه نه  ولی چه بخاطر  آرامش روانی و چه نشان دادن توانائی خود و علیرغم اصرار متحدان  اروپایی و آمریکا  تصمیم گرفت هر چند محدود  با یک حمله مستقیم از  ایران انتقام بگیرد. اسرائیل در ۱۹ اپریل  دست به یک  حمله  محدود  و کم سر و صدا دست زد و با عبور از تمام مرزها و مناطق داخلی و رادارهای ردیابی  بمرکز ایران یعنی اصفهان بمثابه  مرکز بسیارمهم  و استراتژیک نظامی و سیاسی  رسید.

هنوز از میزان شدت حمله و خسارت ها گزارشی دقیق وجود ندارد ولی احتمالا این عمل تنها در حد.یک پیام  به ایران بود که بگوید  اسرائیل برخلاف ایران قدرت تهاجمی لازم را برای حملات بسیار گسترده در هر منطقه ای که اراده کند دارد.   بنظر می رسد که بخاطر جلوگیری از گسترش جنگ به کل خاورمیانه نوعی توافق از جانیب همه قدرت های جهانی و منطقه ای ونیز ایران و اسرائیل وجود داشت  که حملات مستقیم و  گسترده را متوقف و یا بسیار محدود کنند.  هرچند در حال حاضر سخنی از  انتقام گیری از جانب رژیم ایران  نیست ولی  هنوز نمی دانیم ایران  بزودی قصد انتقام گیری مستقیم دیگری دارد و یا نه .  البته رژیم ناتنیاهو هم با کشتار های وسیع در غزه  حتی در بین حامیان خود بی اعتبار شده است و  توان آن برای  جنگیدن  در چندین جبهه مورد سوال است. اما انتقام گیری مستقیم مجدد ایران ممکن است به انتقام متقابل بکشد و با ادامه زنجیره انتقام  تمام منطقه را به آتش کشید ه شود  چون حملات مستقیم و گسترده هوائی هم نیازمند دسترسی گسترده  به فضای هؤائی کشورهای ما بین دو کشور دارد.

صرف نظر از تاریخ خونین جنگ ها  و اشغالگری  های اسرائیل، آنچه حماس در ۷ اکتبر۲۰۲۳  کرد جنایت بود ولی پاسخ بسیار نابرابر و و یرانگر اسرائیل هم جنایتی بغایت گسترده تر.  اکنون فراتر از آنچه با عاملان اصلی این جنایت ها در آینده چه بشود (چیزی که بازهم به تصمیم قدرت های جهانی و عمدتا آمریکا بر می گردد)، این است که جنگ در غزه متوقف شود و تز ایجاد کشور مستقل فلسطین براساس معاهده اسلو برسمیت شناخته شده  و عملی گردد..ممکن است بعد از ایجاد کشور مستقل فلسطین و پیشرفت صلح یک کشور فدرال اسرائیل.فلسطین ایجادشود.  البته روشن است که در این میان آمریکا نقش اساسی و نهائی را دارد و سیاست اغماض آمریکا نسبت به معاهده اسلو تا میزان زیادی موجب  پیدایش شرایط ناگوار کنونی شده است.. هرچند از نظر کلی آمریکا با ایجاد کشور مستقل  فلسطین موافق است ولی بخاطر اغماض و یا وتوی قطعنامه های مرتبط با این استقلال در شورای امنیت سازمان ملل از جانب آ‌مریکا،   ناتنیاهو هم نه تنها به چنین مذاکراتی تن نداده  بلکه  با خراب کاری برنامه ریزی شده و گسترش شهرک های غیرقانونی بوضوح  ایجاد کشور مستقل فلسطین را زیر سوال برده است.  اکنون برسمیت شناسی کشور مستقل فلسطین براساس  معاهده اسلو مجددا  اهمیت گسترده ای پیدا کرده است و  از حمایت همه قدرت های بزرگ و از جمله آمریکا بر خوردار است ولی آمریکا از نظر عملی با سیاست امپریالیستی  و مخرب آن را وتو می کند (همانطور که در تاریخ ۱۹ آپریل این کار را کرد). اگر آمریکا بدون توافق اسرائیل با ایجاد فلسطین مستقل موافقت کند  جائی برای سرپیچی اسرائیل نخواهد ماند و عملا دست ایران و حماس هم برای خرابکاری بمیزان زیادی بسته خواهد شد.

فراموش نکنیم که  تلاش های ایجاد مصالحه بین اسرائل و فلسطین موصوع تازه ای نیست. انور سادات با جرات در این مسیر گام گذاشت  و در همین را بطه ترور شد. و بعد  در سال ۱۹۹۵ اسحاق رابین   هم بخاطر پذیرفتن طرح صلح  اسرائیل -فلسطین که یاسر عرفات هم پذیرفت، ترور شد.  اگر دقت کنیم می بینیم که هم رژیم ناتنیاهو و هم حماس (هر چند در موقعیت های نابرابر) نماینده دو نگرش  افراطی فلسطینی و اسرائیلی بوده اند که از برسمیت شناسی متقابل کشورهای مربوطه سر باز زده اند. حمایت ایران از حماس  و خرابکاری های آن  در پیشرفت هر نوع مصالحه ای  نقش مهمی در رشد این افراط گرائی ها داشته است.

نکته دیگری که در این رابطه لازم است  اضافه شود  این است که برای سالهای درازی  یک ائتلاف تند رو  چپ و ناسیونالیسم با ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی در کنار برسمیت شناسی دولت اسرائیل، مخالفت می کرد.  و هنوز هم گروههای کوچک چپ هستند که بخشا  با رجوع به نظرات شک گرایانه ادوارد سعید چهره برجسته سیاسی و آکادمیک فلسطینی،  نسبت به توافق اسلو،  و نیز تجربیات تلخ ناشی از سیاست های بشت مخرب نتنیاهو، با ایده  ضد اسرائیلی از حماس و عملیات آن بطور پنهان و یا آشکار حمایت می کنند.  البته در چپ افراد برجسته ای هم بودند که از سالها قبل از تشکیل دو دولت حمایت می کردند: ماکسیم رودنسون، ایزاک دویتچر و بعد فرد هالیدی  و بعضی دیگر از نمونه های بارز آن بودند . اکنون پذیرفتن اسرائیل و نه سیاست های دولتی  اسرائیل، به صورت  یک واقعیت تاریخی  در آمده است و انکارگرایان را بحاشیه رانده است.

این استدلال انکارگرایان موجودیت اسرائیل،  که چون یهودیان مهاجرند و نقشـه امپریالیسم بریتانیا در کار بود،  در یک مقایسه تاریخی دوران مدرن بهیچوحه محکم نیست چون بسیاری از کشور ها با مهاحران ساخته شده اند و نقش قدرتمندان استعماری هم در ساختن آنها دیده می شود مثل آمریکا، استرالیا، نیوزیلند، سنگاپور و در پروسه تاریخ طولانی تر همه و یا اغلب ساکنان کشورهای کنونی بنحوی مهاجر بوده اند. ساختن ملت و دولت های مدرن همه پدیده های جدیدی است و اسرائیل هم با وجود حضورش در یک تاریخ بشدت درد آور و ملموس بر علیه فلسطینیان،  یکی از نمونه های آن هست.  بر این اساس بحث نباید بر سر بقا و برسمیت شناسی اسرائیل بلکه بر سر سیاست های حکومت اسرائیل و مسئولیت های آن برای شناسائی فلسطینیان بعنوان یک دولت  -ملت مستقل  و قبول تعهدات بین المللی در ارتباط با آن کشور و حقوق مردم فلسطین در درون اسرائیل باشد. این تعهدی است که یک دولت مستقل فلسطینی در آینده هم باید پپذیرد.

با توجه به نارضایتی و خشم گسترده مردم  از سیاست و اقتصاد ایرا ن و خاطرات بسیار زنده از جنبش زن زندگی آزادی درگیر شدن مستقیم جمهوری اسلامی در یک جنگ  احتمالا به خیزش یک جنبش صلح بر علیه سیستم توتالیتری  خامنه ای منجر شود.
رژیم ایران  نه تنها در میان مردم بویژه زنان، بلکه  در مناطق اقلیت های قومی/ ملی هم با مشکلات بسیار جدی روبروست. برای مثال، این مشکلات در سیستان و بلوچستان با حدود ۳ میلیون جمعیت و پراکنده در  منطقه پهناور که حدود ۱۱ درصد خاک کشور را تشکیل می دهد و در حساسترین نقاطـ مرزی و دریائی  (بیش از هر ۱۲۰۰ مرز خاکی با پاکستان و افغانستان و حدود ۴۰۰ کیلومتر مرز دریائی با دریای عمان) قرار گرفته است بسیار جدی است. حملات جیش عدل در هفته های اخیر و حمله داعش در کرمان در چند ماه گذشته بیانگر وجود خطرات جدی در این منطه حساس کشور است. درنتیجه  سیاست های بشدت سرکوبگرانه    و تبعیضات گسترده جمهوری اسلامی  در سیستان و بلوچستان هم اکنون  نظم اجتماعی و سیاسی به آستانه  فروپاشی رسیده است و اینکه با درگیری های گسترده تر رژیم با اسرائیل فضای موجود در سیستان و بلوچستان به نا امنی و بی ثباتی غیر قابل کنترلی در آید دور از حقیقت نیست. در چنان شرایط بهیچوحه غیر قابل تصور نخواهد بود   که  نیروهای جهادی محلی و بین المللی وباندهای  تبهکار و همینطور گروههایی از نیروهای مسلح سیاسی قومی استقلال طلب (پاکستان) در منطقه بطور جدی وارد عمل شوند و یک بحران گسترده جهانی در این منطقه حساس ایجاد کنند. چنین وضع ناگواری را می توان سومالیائی شدن منطقه، همراه با مصیب های گسترده پاکسازی های قومی و مذهبی، توصیف کرد.

جنگ بهرشکلی، مستقیم و یا نیابتی، بین دو خرده امپریالیست ایران و اسرائیل، ادامه پیدا کند نا عادلانه است. از یکسو حکام رژیم جمهوری اسلامی ایران  و از سوی دیگر رژیم تجاوزگر  ناتنیاهو در اسرائیل  میـخواهند از آن سود ببرند نه مردم ایران و نه مردم اسرائیل و نه مردم فلسطین  ( و غزه) .  بنابر این  لازم است روی شعاراساسی  جنگ نه،  صلح  و آزادی آری تمرکزکرد.  با پیشرفت صلح و آزادی رژیم جنگ طلب و سفاک جمهوری اسلامی ایران هم خلع سلاح می شود.

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)- لندن-  ۲۰ آپریل ۲۰۲۴

Share

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *