هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)
در بیانیه ای که در جهاد و رباط منتشر شده و احتمالا از جانب بلوچ های وابسته تحریک طالبان پاکستان و یا شاید انصار الفرقان باشد با ستایش از بلوچستان و مردم بلوچ می گوید که تحریک طالبان پاکستان، همچون “ستارهای درخشان در آسمان مبارزه ظاهر شده است که در راستای تحقق نظام اسلامی در سرزمین بلوچستان و تمام پاکستان میتازد”. و ملت بلوچستان با تاریخ پر افتخار خود، به خوبی فهمیدهاند که پیوستن به این لشکر مقدس، نه تنها وظیفهای دینی بلکه یک رسالت تاریخی است. و از تمامی “مسلمانان و خصوصا ملت بلوچ و پاکستانی های عزیز” دعوت میکند که برای برقراری نظام اسلامی دربلوچستان و تمام پاکستان با اتحاد و همبستگی به این لشکر بپیوندند و به سمت تحقق نظام اسلامی در سرزمین خداوند حرکت کنند.
در یاد داشتی که من تحت عنوان “تحریک طالبان پاکستان بدنبال گسترش فعالیت خود در دو بلوچستان” در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵ منتشر شد، نوشتم که بنا به گزارش های سایت جهاد و رباط، در ژانویه چند گروه از بلوچستان پاکستان با مفتی ابو منصور عاصم (نورولی محسود) امیر تحریک طالبان پاکستان بیعت کرده اند. از جمله این گروهها، گروهی تحت رهبری مولوی شعیب بلوچ از ناحیه مستونگ در کلات و گروه دیگری به رهبری شاهدعمر بلوچ از شهرستان خضدار، گروه دیگری هم از کلات و مکران به رهبری مولوی یاسر طی بیانیه هایی که به امضای محمد خراسانی سخنگوی تحریک طالبان پاکستان منتشر شده اندـ، اعلام بیعت کرده اند. بر اساس این بیانیه ها این گروهها ” بیعت کرده و عهد کردند که به تمامی قوانین و سیاستهای شرعی تحریک طالبان پاکستان در پرتوی شریعت پایبند خواهند بود” سپس از سایر گروههای جهادی دعوت کرده اند که “برای تقویت جهاد مقدس در پاکستان به عنوان دست و بازوی تحریک طالبان پاکستان همراه شوند”.
تلاش های تحریک طالبان پاکستان در گسترش ارتباط سازمانی خود در بخش های بلوچ نشین بلوچستان هم تازه نیست. از سال ۲۰۱۴ آنها بلوچ ها را تشویق می کردند تا به جهاد بپیوندند ولی با توجه به فعالیت شورای کویته طالبان از عملیات مستقیم در این منطقه خودداری می کرد. در هر صورت بلوچهائی هم بودند که از قبل در صف طالبان در افغانستان جهاد کرده بودند. بعد از اینکه طالبان در افغانستان قدرت را بدست گرفت و استراتژی جدیدی که مفتی نور ولی محسود رهبر تحریک طالبان پاکستان دنبال کرد گسترش ارتباط با بلوچستان در دستور کار قرار گرفت.
عمر مدیا اولین مستند تبلیغاتی خود را در مورد بلوچستان در ۲۶ ژانویه ۲۰۲۳ با عنوان «نگاهی اجمالی به سرکوب کنونی دولت علیه مردم بلوچ در بلوچستان» تهیه کرد (عمر مدیا، ۲۶ ژانویه). این ویدیو نیروهای امنیتی پاکستان را به خاطر قتل ها و آدم ربایی های فراقانونی در بلوچستان محکوم کرد و از خواست مردم بلوچ برای کنترل منابع طبیعی خود حمایت کرد. این منبع به ۴ گروه جهادی اشاره می کند که از میان بلوچ ها تا آن زمان از این مناطق به تحریک طالبان پاکستان پیوسته بودند. مثلا در سال ۲۰۲۲ گروههایی به رهبری فرمانده اسلم بلوچ (متفاوت با اسلم بلوج از فرماندهان بی ال ا)، و فرمانده مزار بلوچ؛ و درسال ۲۰۲۳ هم گروههائی برهبری اکرم بلوچ و آسم (قاسم؟) بلوچ با تحریک طالبان پاکستان بیعت کردند. عمر میدیا از رسانه های رسمی تحریک طالبان حتی به زبان بلوچی دست به تبلیغ می زند. اما ااین نکته حائز اهمیت است که استراتژی تی تی پی به جذب گروههای جهادی از قبل موجود در شاخه کلات-مکران بلوچستان محدود نبوده بلکه درجهت ایجاد رابطه و همکاری با گروه های ناسیونالیست سکولار و مسلح بلوچ گسترش یافته است.
بلوچستان پست ، که نشریه ای وبسایتی است و تا حدود زیادی نظرات ناسیونالیست های استقلال طلب بلوچ را منعکس می کند، بقلم زارین بلوچ، نوشت که تحریک طالبان دولت پاکستان را بخاطر جنایات علیه مردم بلوچ محکوم کرده و با نیروهای مسلح بلوچ ابراز همدردی کرده است و دست دوستی بسوی آنها دراز کرده است تا سیاست ” دشمن دشمن من دوست من است” را به پیش ببرد. او می نویسد که جدائی خواهان بلوچ به پیشنهاد طالبان “حد اقل بطور علنی پاسخ نداده اند” هرچند معتقد است که آنها با گسترش نفوذ تحریک طالبان توافق ندارند. پس از اینکه بی ال ا در پنجگور و نوشکی بر علیه نیروهای امنیتی پاکستان دست به عملیات زده بود، تحریک طالبان باتمجید از نیروهای مسلح بلوچ گفته بود که دشمن آنها مشترک است که هم در بلوچستان و هم وزیرستان دست به کشتار می زند. اخیرا در رابطه با دستگیری مهرنگ و فعالان دیگر کمیته یکجهتی، رسانه عمر همراه با یک سرود بزبان اردو بعنوان «شهر من در حال سوختن است» بزبان دری به توضیح آنچه در بلوچستان و بویژه زنان رفته پرداخته و بشدت به دولت پاکستان حمله می کند.
از بیانیه تبلیغی تحریک طالبان پاکستان و یا نیروهای هوادار آن در بالا این طور بنظر می رسد که حضور و استراتژی فعالیت سازمان یافته تحریک طالبان پاکستان در سراسر بلوچستان جدی است . ولی چنانچه نیروهایی از ناسیونالیست های سکولار مسلح بلوچ، صرف نظر از انتقاداتی که در مورد استراتژی آنها هست، با آنها همکاری داشته باشند، زنگ خطر بلندتر از گذشته بصدا در می آید. در آنصورت نمی توان تشدید فعالیت نیروهای جهادی دیگر را در این بخش جنوبی بلوچستان جدی نگرفت.
فعالیت نیروهای جهادی دیگر مثل لشکر جنگوی و لشکر طیبه و سپاه صحابه، داعش و القاعده در بلوچستان تازگی ندارد. عملیات داعش شاخه خراسان (در همکاری با لشکر جنگوی) در بلوچستان قبلا هم بشدت تکان دهنده بوده است. مثلا حملات خودکشی گسترده شبکه های جهادی (در همکاری بین داعش خراسان و لشکر جنگوی)در بلوچستان به یک کالج نظامی و یا یک بیمارستان در کویته و یا حمله به تجمع انتخاباتی سراج رئیسانی در مستونگ در سال ۲۰۱۸، و نیز حمله به تجمع انتخاباتی جمعیت علمای پاکستان شاخه فضل الرحمن که همه با تلفات بسیار زیادی همراه بودند. حضور این نیرو ها در بلوچستان هر چند در مناطق جنوب بلوچستان ، بویژه مکران محسوس نبوده است ولی با توجه به شواهد موجود و در شرایط نا امنی گسترده موجود توانائی آنها را برای گسترش فعالیت آاشان در این مناطق جدی نگرفت. البته وجود و نفوذ شفیق مینگل را در منطقه جهلوان نمی توان نادیده کرفت هرچند او تاکنون در خط دستگاه امنیتی بر علیه نیروهای مسلح بلوچ عمل می کرده است.
مسئله “پیوند نوظهور بین تحریک طالبان پاکستان و جنگجویان بلوچ “ حتی نویسندگانی را در کونسل امور جهانی دولت هند نگران کرده است . مقاله بانیترانی پترو هرچند دارای تناقض و بخشا تکیه بر روی فرضیات نا موثقی است ولی قابل تعمق است. او از یکسو احتمال همکاری گروههای کوچک و نه بزرگ را با تحریک طالبان مطرح می کند و از سوی دیگر هم بصورت قطعی از همکاری بین ارتش آزادیبخش بلوچستان و تحریک طالبان سخن می گوید و اینکه تحریک طالبان در ازای دریافت کمک لجستیکی به آن گروه جدائی خواه آموزش و حمایت تکنیکی ارائه می کند. این مقاله گسترش فعالیت طالبان پاکستان را در منطقه بلوچ نشین بمعنی ایجاد فضای مناسب برای ورود نیروهای جهادی دیگر به منطقه می داند و این را هم حتی خطری می بیند که برنامه های چین را بیشتر تهدید می کند.
این نویسنده خطر را چنان جدی می داند که به پاکستان توصیه می کند (توجه شود که نویسنده در یک سایت رسمی هندی اظهار نظر می کند هر چند نظرات بعهده نویسندگان است) که چاره اندیشی کند و با نیروهای مسلح بلوچ وارد مذاکره شود و به این توجه کند که راه حل بدون ارتباط و مذاکره با افغانستان نیز ممکن نیست.
روزنامه داون هم ضمن اشاره به حملات متعدد در مورد امکان ارتباط بین تحریک طالبان پاکستان و نیروی مسلح جدائی طلب اظهار نگرانی می کند و برنامه ی سالهای متمادی دولت را در بر قرار ی صلح در بلوچستان را شکست خورده می داند و می گوید با چنین همکاری امکان یافتن فضای امن برای نیروهای مسلح بلوچستان در افغانستان تحت کنترل طالبان افزایش پیدا می کند. در چنین وضعی دولت ضمن عکس العمل فعال نسبت به این گروهها باید به بررسی این مسئله بپردازد که چرا این ایالت غنی از مواد معدنی بجای بهبودی در شرایط اجتماعی اقتصادی آن در چنان فقر وحشتناکی قرار دارد.
مسئله کشتن شهروندان چینی توسط تحریک طالبان پاکستان در پاکستان، هم از این زاویه قابل تعمق است که عملیات خودکشی تحریک طالبان پاکستان بر علیه کارکنان سی پک چین با عملیات جدائی طلبان بلوچستان هدف مشابهی دارد. در ۲۶ مارس ۲۰۲۴ با حمله به یک کاروان چینی که بسوی سد داسو در خیبر و پختونخوا در حرکت بودند ۶ نفر کشته شد که ۵ نفر از آنها چینی بودند. در حمله دیگری که قبل از آن در جولای ۲۰۲۱ صورت گرفته بود، هم در رابطه با همین سد ۱۳ نفر کشته شد که ۹ نفر از آنها چینی بودند. هر چند هیچ گروهی مسولیت این حملات را بعهده نگرفته بود ولی شواهد نشان می دهند تحریک طالبان پاکستان و اویغور ها مسؤل بوده اند.
سؤالی که در این رابطه مطرح می شود این است که آیا امکان این نیست که تحریک طالبان این عملیات را در جهت خشنود کردن و نزدیک شدن به نیرو های جدائی طلب مسلح بلوچ انجام داده باشد؟ نکته مهم دیگر هم این است که از احتمال مشارکت نیروهای جهادی اویغور و یا حزب اسلامی ترکستان هم در این عملیات ضدچینی سخن رفته است. چنانچه تحریک طالبان پاکستان فعالیت های خود را در مناطق جنوبی بلوچستان بویژه در حوزه ای که آن را حوزه کلات-مکران می نامد گسترش داده و سازماندهی کند حضور جهادیان اویغور و دست زدن به عملیاتی بر علیه چینیان و نیرو های پاکستان چه همراه با نیروهای جدائی طلب سکولار و چه بموازات و توافق ضمنی با انها امکان زیاد دارد. البته این تنها یک معضل محدود به پروژه سی پک نیست بلکه برای حکومت طالبان در افغانستان نیز می تواند مشکل ساز باشد چون که چین مهمترین کشور سرمایه گذار خارجی در افغانستان است.
بر مبنای شواهد فوق می توان نتیجه گرفت که احتمال وجود یک همکاری بی سر و صدا بین بخشی از نیروهای مسلح ناسیونالیست بلوچ و تحریک طالبان پاکستان وجود دارد. احتمالا دولت طالبان هم به حمایت از این همکاری ها می پردازد و از همین جهت هم اکنون به بلوچ های مسلح سکولار استقلال طلب در افغانستان پناه داده است. از نظر تاریخی هم این مسئله قابل تعمق است چون که افغانستان مرز دوراند را در این قسمت هم برسمیت نمی شناسد وبلوچستان را بخشی از خاک خود می داند. ورود گسترده تر تحریک طالبان پاکستان (بویژه اگر از حمایت آشکار و یا پنهان نیروهای مسلح جدائی طلب بلوچ همراه باشد) راه را برای حضور و فعالیت گسترده تر نیروهای جهادی دیگر همچون جهادیان اویغور، القاعده و داعش شاخه خراسان نیز به مناطق ساحلی مکران پاکستان هموار می کند. البته نیروهائی همچون انصارالفرقان و جیش عدل راه آنها را بدرون بلوچستان ایران باز می کنند. انصار الفرقان هم اکنون با حرارت از گسترش نفوذ تحریک طالبان پاکستان در بلوچستان و وعده حملات گسترده تر در ایران صحبت می کند و وبسایت عُمَر بزبان فارسی هم ویدئو منتشر می کند.
باید توجه کرد که زمینه رشد نیروهای جهادی در هر دو بلوچستان تقریبا هم اکنون بسیار زیاد است. و امکان این هم هست که نیروهای امنیتی از هر دو کشور (بویژه پاکستان) وچود و نفوذ آنها را تا حدودی گسترش بدهند. این دو منطقه با توجه به سیاست های دولت های مرکزی که سرکوب و کشتار را بعنوان سیاست کنترل دنبال کرده اند اکنون تقریبا بصورت مناطقی در آمده اند که ساختار های رسمی قدرت تقریبا از هم فرو پاشیده و بعنوان زون های نا امن در آمده اند. نا امنی های گسترده اقتصادی و اجتماعی و نیز فیزیکی، به پیدایش اقشار وسیع آسیب پذیری منجر شده است که با توجه به زمینه های سنتی مذهبی و فرهنگی و نبود آلترناتیو های مترقی به آسانی به این گروههای جهادی و یا نیروهای تبهکار روی می آورند. چنانچه نیروهای مسلح ناسیونالیست بلوچ ، حتی اگر به بهانه تاکتیک هم باشد، با نیروهای جهادی همکاری کنند ، نه تنها ضعف اساسی خود را نشان می دهند بلکه میزان مصیبت های موجود را برای مردم ستمدیده چندین برابر می کنند و باحتمال بسیار زیاد در مرحله دیگر خود آنها، و البته بمراتب بیشتر حرکات نوپای زنان مثل حرکت کمیته یکجهتی دکتر مهرنگ، قربانیان نیروهای جهادی خواهند شد.
هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)- لندن- ۲۱ آپریل ۲۰۲۵